بوم خیال

بوم خیال

هنری.ادبی
بوم خیال

بوم خیال

هنری.ادبی

طلوع...

بگذار فردا از راه برسد بعد از آفتاب حرف میزنیم اینجا که ایستادیم هر دو در تاریکی هستیم نه تو طلوع را دیدی نه من پس برایم  از چیزی که ندیدی حرف نزن...
مرا زیر سرزنشهایی که خودت سالها به دوش میکشی له نکن ...من و تو نیازی به اثبات وجود یکدیگر نداریم...کمی منصف باش وبیش از این مرا با حرفهایی که درد را نمیفهمد آزار نده....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.